محـــــــــــــــــــبــــــــــان مهــــــــــــــــــدی او خواهد آمــــــــــــــــــــــــــــــد.........
محـــــــــــــــــــبــــــــــان مهــــــــــــــــــدی او خواهد آمــــــــــــــــــــــــــــــد.........

محـــــــــــــــــــبــــــــــان مهــــــــــــــــــدی او خواهد آمــــــــــــــــــــــــــــــد.........

کشاورزی نوین وحفظ سرمایه های طبیعی ، مقالات آب وخاک...........

ماه من شنیده ام ، از زبان این و آن ،

ریه میکند...
ماه من شنیده ام ، از زبان این و آن ،
مرد مال گریه نیست ، گریه مال مرد نیست !!!!!
هی سوال می کنید ، روی گونه ها ی تو ،
اشکها برای چیست ؟ ، گریه مال مرد نیست !!!!!

مرد عشقِ بی درنگ، مرد شکلِ پاره سنگ ،
منظری بدون شرح ، بیشه ای پراز پلنگ
زن ولی همیشه اشک، معبدِ ملایمت ،زن چقدر عاطفی است ،گریه مال مرد نیست!!!!!

گرچه رنجمان به راه ، گرچه زخممان عمیق ،
دستهایمان تهی است چندبار گفتمت
چندبار گفتمت، در حضور دیگران ،
هی نمی شود گریست ، گریه مال مرد نیست !!!!!

ای تب گریستن ، ای حریر بی کران ،
اتفاق ناگهان ، انفجار بی امان
ابر گریه را بگیر ، آه جان ِ من بمیر ،
اشک اشکِ من به ایست ، گریه مال مرد نیست!!!!!

من که مرد نیستم ، گور سرد نیستم ،
حسرت نهفته ی پشت درد نیستم
باتوام به من بگو، می شود چگونه ماند ،
می شود چگونه زیست ، گریه مال مرد نیست؟

مرد بغض کرد و نه، مرد گریه نکرد ،
مرد مرد مرد مرد خسته بود از این سکوت
هق هقی که می رسد، جز تو هیچ کس که نیست،
این صدا صدای کیست؟ گریه مال مرد نیست!!!!

مرد گریه می کند ، هی گناه می کند، 
نیش خند می زند ، اشتباه می کند
زیرچتر مشکی اش، می زند به خود نهیب، 
گریه ازتومنتفی است ، گریه مال مرد نیست !!!!!

ابرها گریستند ، چونکه مرد نیستند ، 
مثل رود زیستند ، چونکه مرد نیستند

مرد سطر اخر .شعر را چنین نوشت،
همچنان که می گریست ، گریه مال مرد نیست ؟؟؟؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد