بعضی چیزها را باید سر وقت خودش داشته باشی...
وقتش که بگذرد دیگر بود و نبودش برایت فرقی نمیکند
چون به نبودنش عادت کرده ای
و یاد گرفته ای چگونه بدون اینکه داشته باشی أش ، زندگی کنی....
بعضی چیزها ، مثل حس ها و تجربه ها ؛ دوره ی خاص خودش را دارد
مثلأ یک دوره ای آدم دوست دارد عاشق باشد ...
مثل خیلی های دیگر کادو بخرد ، ذوق کند ،
برای کسی مهم باشد...
وقتی نیست ، زمانش که بگذرد دیگر فایده ای ندارد...
کم کم به تنها بودن میان جمعیت بزرگ دو نفره ها عادت می کنی
و یاد می گیری تنهایی حال خودت را خوب کنی !!
اینکه می گویند عشق تاریخ مصرف ندارد
و پیروجوان نمی شناسد ، درست...
اما...
عاشق شدن در بیست سالگی
با عاشق شدن در چهل سالگی قابل مقایسه است !!!
آدم یک چیزهایی را سر وقت خودش باید داشته باشد!!!
وقتی سرزنده و شاد است
وقتی جوان است
یک چیزهایی مثل عشق و حس و حال عاشقی
وقتش که بگذرد ، رنگش خاکستری میشود
و شاید هرگز نتوانی تجربه اش کنی هرگز!!!!!