سکوت، یعنی گفتن در نگفتن،یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف
سکوتِ شاهد،یعنی شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و
تعطیلی وجدان. سکوتِ محکوم بی گناه ،یعنی بغض، آه، گریه درون. سکوتِ مظلوم ،یعنی نفرینی مطلق و ابدی. سکوتِ عاشقدر جفای معشوق، یعنی پاس حرمتِ عشق. سکوتِ در بیمارستان، بهترین هدیه ی عیادت کنندگان است. سکوتِ قاضی ،رعب آورترین سکوتِ زمینی است، وقتی بدانی
گناهکاری. سکوتِ وداعِ واپسین دیدار دو دلدار،همیشه مرطوب است. سکوتِ یک محکوم به مرگ ،پر از پشیمانی لزج است. سکوتِ مرگ ،سرد و منجمد است، ولی شکستنی نیست.