پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند:

 

پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند از وی پرسیدند:

بزرگترین آرزویی که در دل داری چیست؟

پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که

به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم:

ای دوستان چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را

به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید،

در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان

که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید،

همت نمی گمارید؟!

 

در هیاهوی زندگی دریافتم ؛

چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت

در حالی که گویی ایستاده بودم ،

چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد

در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،

دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”

و اگر نخواهد “نمی شود”

به همین سادگی …

کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم

فقط او را می خواندم و بس …

.z4 (5)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد